نویسنده : - ساعت 23:19 روز 7 ارديبهشت 1391برچسب:,

 

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم

فهمیدم که بیمارم …
خدا فشار خونم را گرفت،
معلوم شد که لطافتم پایین آمده!

زمانی که دمای بدنم را سنجید،
دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم . . .

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم،
چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم،
معلوم شد که مدتی است صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن میگوید نمی شنوم…!

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد،
و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم
از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم.
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند :
رنگین کمانی به ازای هر طوفان،
لبخندی به ازای هر اشک،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه،

و اجابتی نزدیک برای هر دعا....


نویسنده : Arash - ساعت 22:0 روز سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,

 

دیروز را ...

 

امروز را ...

 

همه را درد میکشم...!!

تا شاید، فردا نقاشی من ، درمانی باشد برای دردهای تو ...    )-:

پس بگذار تا درد بکشم...

زیرا دردهای من و تو، دردی مشترک است...!!!                                                     (Arash)


نویسنده : Arash - ساعت 22:7 روز یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:,

هیس ... !!!

دیگر گوشهایم درک نمی کنند تو را...

                                                     ( Arash)


نویسنده : Arash - ساعت 10:15 روز یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:,

حالم اصلا خوب نیست...


نویسنده : Arash - ساعت 1:8 روز چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,

 

هنوز دلخوشی ذهن خسته ام اين است كه در خيال خودم ,  بيخيال من نشده ای.

نویسنده : Arash - ساعت 10:51 روز یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,

غم قفس به کنار...آنچه عقاب را پیر می کند ، پرواز زاغ بی سر و پاست...


نویسنده : Arash - ساعت 10:44 روز یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,

صبر کن سهراب ...!

گفته بودی قایقی خواهم ساخت!!

قایقت جا دارد؟؟؟

من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم...!!!


نویسنده : Arash - ساعت 10:42 روز یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,

فرقی نمیکند دیگر چوپان دروغ بگوید یا راست . . .
گرگهای این حوالی آنقدر گرسنه اند که آدمها را هم میدرند!!!


نویسنده : Arash - ساعت 10:31 روز یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,

كرم زشت وتنهابود،پيله بست،پروانه شد،زيباشد ورفت...

حكايت توست!

بامن اوج گرفتي،شدي مال ديگري!


نویسنده : Arash - ساعت 10:29 روز یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,

فکر کن لبه ی پرتگاه دارن 2 نفر پرت میشن ! یکیشون اونیه که تو دوستش داری ولی اون دوستت نداره . اون یکیم تو رو دوست داره تو دوستش نداری. فقطم یکی رو میتونی نجات بدی کدوم رو نجات میدی ؟